میتوانم تمام زندگیم را در آغوش بگیرم
کافیست تمام زندگی ام یک "تو"باشد
نظرات شما عزیزان:
از خوب ها بیشتر میترسم ....
آخر ....یک روز تو خوب من بودی ....
آخر ....یک روز تو خوب من بودی ....
من گمان می کردم دوستی همچون سروی سرسبز ،
چارفصلش همه آراستگی ست ..
من چه میدانستم ، هیبت باد زمستانی هست ؟
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی ..
من چه می دانستم
دل هرکس دل نیست ؛
قلبها زآهن و سنگ،
قلبها بی خبر از عاطفه اند...
چارفصلش همه آراستگی ست ..
من چه میدانستم ، هیبت باد زمستانی هست ؟
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی ..
من چه می دانستم
دل هرکس دل نیست ؛
قلبها زآهن و سنگ،
قلبها بی خبر از عاطفه اند...
غریبه 

ساعت13:08---26 بهمن 1393
دنیای ما اندازه ی هم نیست
من عاشق بارون و گیتارم
من روزها تا ظهر میخوابم
من هرشب تا صبح بیدارم
دنیای ما اندازه ی هم نیست
من خیلی وقتا ساکتم، سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پاییز سال بعد برگردم
دنیای ما اندازه ی هم نیست
می بوسمت اما نمی مونم
تو دائم از آینده می پرسی
من حال فردامم نمیدونم
تو فکر یه آغوش محکم باش
آغوش این دیوونه محکم نیست
صدبار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه ی هم نیست
ادامه مطلب